بدون عنوان اینم لباسایی که عزیزات از کربلا اوردن البته اون موقع شما تو دل مامان نبودی ... نویسنده : فرشته 11:16 28 ارديبهشت 1393 144 3 0 ادامه مطلب
امامزاده دختر عمه مامان همه خوانوادمونو دعوت کرده بود سیراب برای نهار اونجا امامزاده داشت که اولین امامزاده ای بود که رفتی ... نویسنده : فرشته 13:48 17 ارديبهشت 1393 393 1 1 ادامه مطلب
حمام محمدم از اولین روزی که رفتی حموم از آب خوشت می اومد و اصلا تو حموم گریه نمی کردی فقط از لباس پوشیدن خوشت نمیاد ... نویسنده : فرشته 13:43 17 ارديبهشت 1393 650 1 1 ادامه مطلب
حیاط به به چه پسری دارم من .قربونه اون لبات برم که تازگی یاد گرفتی لبتو می خوری ... نویسنده : فرشته 12:52 17 ارديبهشت 1393 148 2 1 ادامه مطلب